موقعك الحالي:صفحة رئيسية>المنتجات

معنی خرد - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید
Read More
جستوجوی معنی «خرد» در لغت نامه های دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه.
Read More
[خ ُ] (ص) کوچک که در مقابل بزرگ است. (از برهان قاطع). ضد بزرگ. (از غیاث اللغات) (از انجمن آرای ناصری) (از آنندراج). صغیر. صُغار. (بحر الجواهر). کوچک. کم جثه. (از ناظم الاطباء). مقابل کلان. (یادداشت مؤلف): مرعش، جذب دو شهرک است خرم و آبادان و
Read More
کلمه "خرد" در زبان فارسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد. این کلمه بهعنوان یک اسم به معنای "عقل" و "اندیشه" بهکار میرود. در ادامه به برخی از قواعد نگارشی و نکات مرتبط با این کلمه اشاره میکنم: نقطهگذاری: کلمه "خرد" معمولاً به صورت مستقل در جملات استفاده
Read More
خرد به معنای عقل و فهم است، این معنی به توانایی ذهنی انسان در درک، تحلیل و قضاوت اشاره دارد. برای مثال: او با خرد خود توانست مشکل را به خوبی حل کند. همچنین خرد به دانش و آگاهی گفته میشود که از تجربیات و یادگیریهای فرد ناشی میشود. برای مثال: خرد او در زمینه علوم
Read More
معنی واژهٔ خرد در لغتنامه دهخدا به فارسی، انگلیسی و عربی از واژهیاب فرهنگها:: لغتنامه دهخدا:: فرهنگ فارسی معین:: فرهنگ فارسی عمید:: واژگان مترادف و متضاد:: واژههای مصوّب فرهنگستان:: واژههای فارسی سره
Read More
ریز، کوچک، هر چیز تقسیم شده به قسمت های کوچک تر و اندک تر مثلاً پول خُرد، خردسال، ریزۀ هر چیز، خرده، ریزریز، کنایه از بی اهمیت، زیردست، خرد کردن: ریز کردن،...
Read More
[ خ ُ ] (ص ) کوچک که در مقابل بزرگ است . (از برهان قاطع). ضد بزرگ . (از غیاث اللغات ) (از انجمن آرای ناصری ) (از آنندراج ). صغیر. صُغار. (بحر الجواهر). کوچک . کم جثه . (از ناظم الاطباء). مقابل کلان . (یادداشت مؤلف ) : مرعش ، جذب دو شهرک است
Read More
معنی واژهٔ خرد در فرهنگ فارسی معین به فارسی، انگلیسی و عربی از واژهیاب فرهنگها:: لغتنامه دهخدا:: فرهنگ فارسی معین:: فرهنگ فارسی عمید:: واژگان مترادف و متضاد:: واژههای مصوّب فرهنگستان:: واژههای فارسی سره
Read More
[ خ ُ ] (ص ) ۞ کوچک که در مقابل بزرگ است . (از برهان قاطع). ضد بزرگ . (از غیاث اللغات ) (از انجمن آرای ناصری ) (از آنندراج ). صغیر. صُغار. (بحر الجواهر). کوچک . کم جثه . (از ناظم الاطباء). مقابل کلان . (یادداشت مؤلف ) : مرعش ، جذب دو شهرک است
Read More
جستوجوی معنی «فرهنگ» در لغت نامه های دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه. ۱. علم؛ دانش. ۲. ادب؛ معرفت. ۳. تعلیموتربیت. ۴. آثار علمی و ادبی یک قوم ی
Read More
معنی واژه خرد در لغت نامه دهخدا در پارسی ویکی پارسی ویکی ورود ایجاد حساب کاربری صفحه نخست درباره پارسی ویکی ... خرد باید از مرد فرهنگ و هنگ نه پوشیدن جامه و بوی و رنگ . اسدی . خرد بیخ او بود و ...
Read More
کلمه "فرهنگ" یکی از واژههای پرکاربرد در زبان فارسی است و قواعد خاصی در مورد نوشتن و بهکاربردن آن وجود دارد. در ادامه به برخی از نکات نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره میشود:
Read More
دیکشنری دیکشنری (Dictionary) که گاهی اوقات به عنوان یک واژه نامه، فرهنگ لغت، لغت نامه یا فرهنگنامه شناخته می شود، مجموعه ای از کلمات در یک یا چند زبان خاص است، که اغلب بر اساس حروف الفبا مرتب سازی می شود، و ممکن است شامل ...
Read More
4 天之前 معنی فرهنگ در لغتنامه معین فرهنگ(فَ هَ) [ په . ] (اِ.) ۱ – علم ، دانش . ۲ – تربیت ، ادب . ۳ – واژه نامه ، کتاب لغت . ۴ – عقل ، خرد. ۵ – تدبیر، چاره .فرهنگ نویسی( ~ .
Read More
در اینجا چند مثال برای کلمه "خرد" در جمله آورده شده است: خرد انسان، او را در انتخابهای درست یاری میکند. کتابهای فلسفی به انسان کمک میکنند تا به خرد خود بیافزاید.
Read More
لغتنامه دهخدا خرد. [ خ ُ ] (ص ) کوچک که در مقابل بزرگ است . (از برهان قاطع). ضد بزرگ . (از غیاث اللغات ) (از انجمن آرای ناصری ) (از آنندراج ). صغیر. صُغار. (بحر الجواهر). کوچک . کم جثه . (از ناظم ...
Read More
مترادف خرد : حقیر، صغیر، کوچک ، اندک، کم، ناجیز، شکسته، له ، ریز، ریزه ... به انگلیسی فارسی به عربی فرهنگ اسم ها مترادف و متضاد فرهنگ فارسی فرهنگ معین لغت نامه ...
Read More
بنابراین، فرنوش به نوعی عصارۀ شکوه و جلال است که برتر از عقل و خرد در نظر میآید. در لغتنامه دهخدا، به عقل فلک قمر که در زبان عربی عقل فعال نامیده میشود، اشاره شده و در زبان فارسی به عنوان ...
Read More
معنی: مجموعه پیچیده ای است که در برگیرنده دانستنیها , اعتقادات ,هنرها , اخلاقیات ,قوانین ,عادات وهرگونه توانایی دیگری است که بوسیله انسان بعنوان عضو جامعه کسب شده است.در جامعه شناسی و انسان شناسی از فرهنگ تعاریف متعددی ...
Read More

الصين -تشنغ تشو -المنطقة الوطنية للتنمية الصناعية للتكنولوجيا المتطورة، جادة العلوم رقم 169.